اجلاس اکو

دقیقاً همان قدر که توی دوربین «بدون تعارف» سربه زیر و متین و نجیب بودند، اینجا هم هستند؛ اینجا که حرم امام رضا (ع) است و بعد از ازدواج برای زیارت یا بهتر بگویم ماه عسل دعوت شده اند.

زلال ترین سلام/ روایت قدس از حضور میهمانان ویژه امام رضا(ع) در حرم مطهر رضوی

امیر و زینب تازه عروس و داماد جوان سندرم داونی هستند که فیلم و عکس های زیادی از آن ها را احتمالا شما هم در فضای مجازی دیده اید، آنها امروز به مشهد آمدند تا بند همدلی و همراهی خودشان را با پنجره فولاد حضرت گره بزنند و عمری کنار هم باشند.

به قصد تبرک

از در که می آیند هردو بوسه ای بر آن می زنند و پیشانی می چسبانند به درگاه این آستان . امیر دست در دود اسپند خادمی که جلوی در ایستاده می گرداند و روی سر زینب می کشد، انگار که حاجتی گرفته که حالا می‌خواهد آن را متبرک کند، حاجتی که آرزوی بود؛ ازدواج.

تازه عروس و داماد جوان سندروم دان، مهمانان ویژه امام رضا(ع) بودند

وقتی چشمشان به گنبد طلایی می افتند اشک شوق مثل خیلی از تازه از راه آمده های روی گونه هایشان می‌نشیند، اشکی که شانه های امیر را می لرزاند و نگاه زینب را متوجه آن می‌کند و دست روی شانه‌هایش می‌کشد تا طعم همراهی اش را به او یادآوری کند. سلام می دهند و پای پنجره می روند و دست در دست هم زیر لب چیزی می گویند که به گوش نمی رسد ولی در نگاهشان یک کلمه است آن هم «برکت زندگی».

برکتی که از آستان علی ابن موسی الرضا(ع) که امروز مهمانش هستند، طلب می‌کنند. انگار راستی راستی مهمانی ست و دوست و آشنا برای تبریک و شادباش آمده‌اند. زوار حرم آقا به گردشان جمع شده اند و لبخند شیرین و مهربان و صفای زیارتشان چشمان آن‌ها را هم تر کرده است. برخی تنها سلامی می‌کنند و برخی که  بیشتر این زوج را می‌شناسند، مثل دوستی آشنا با آنها حل و احوال هم می‌کنند. بساط عکس یادگار هم به راه است. عکسی با پس زمینه گنبد و بارگاه، شبیه خاطرات قدیمی و سفرهای ساده و صمیمی که سال های سال در این صحن و سرا شکل گرفته است. عکسی یاادگاری از زوجی دوست‌داشتنی که این روزها برایشان نماینده محبت و همدلی شده‌اند.

تازه عروس و داماد جوان سندروم دان، مهمانان ویژه امام رضا(ع) بودند

آقا را دوست دارم

خودشان حرفی نمی زنند ولی خواهر امیر می گوید: امیر بارها توی صحن امام رضا (ع) گریه کرده بود و به زائران گفته بود که می خواهم زن بگیرم، من را دعا کنید. من در صفحه مجازی ام گاهی فیلم های امیر را منتشر می کردم، اتفاقا یکی از دنبال کنندگان صفحه ام خواهری داشت که او هم مثل امیر مشکل سندوم داون داشت. خواهرش به من گفت که خواهر من هم تمایل به ازدواج دارد. این شد که برنامه چیدیم و چند ماهی رفت و آمد کردیم و در نهایت این دو قسمت هم شدند.

زینب خیلی راحت صحبت نمی کند. ولی چند کلمه آن هم با لب هایی پر از لبخند می گوید: آمده ام حرم. اینجا را خیلی دوست دارم. امیر را هم خیلی دوست دارم.

آنها بعد از یک زیارت دلچسب میهمان سفره رضوی شدند و طعم غذای حضرت را نیز در سفر دوتایی شان چشیدند.

در مورد این زوج بد نیست این را هم بدانید که مهریه زینب خانم 14 سکه بهار آزادی به نیت چهارده معصوم (س) است و علی آقا که حالا مسئولیت زندگی روی دوشش است کار و باری دارد و در حدتوان خرج و برج زندگی را تامین می کند. زندگی مشترک آنها به خاطر محدودیتی های جسمی و ذهنی که دارند در کنار مادر علی آقا است.

لیلا لاریچه

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.